ولید بن عبدالملک

از دانشنامه‌ی اسلامی

"ابوالعباس ولید بن عبدالملک بن مروان بن حکم" که نام مادرش "ولاده بنت عباس بن حزن عبسی" بود، پس از درگذشت پدرش "عبدالملک بن مروان" و دفن او در بیرونی باب جابیه صغیر واقع در دمشق، یک راست به مسجد رفت و پس از سخنرانی از مردم شام برای خویش بیعت گرفت. او ششمین خلیفه اموی بود و قریب به ده سال حکومت کرد.

پدرش عبدالملک بن مروان پیش از مرگ خود وصیت کرد که پس از او پسرش ولید و پس از ولید پسر دیگرش سلیمان بن عبدالملک به مقام خلافت نایل آیند. اما هنگامی که ولید بن عبدالملک به خلافت رسید و پایه‌های قدرت خود را مستحکم نمود، با وسوسه‌های حجاج بن یوسف ثقفی و قتیبة بن مسلم که از عاملان و فرماندهان ارشد دستگاه خلافت او بودند، تلاش نمود پسر خویش عبدالعزیز بن ولید را به جای برادر خود سلیمان بن عبدالملک، ولی‌عهد نماید و در این راه کوشش بسیار نمود؛ ولیکن این امر برای او محقق نگردید.

وی همانند بسیاری از خلفای بنی امیه، مستبد، سخت‌گیر و خشن بود؛ ابن کثیر درباره‌اش گوید: «و کان جباراً عنیداً». شایان ذکر است که امام زین العابدین علیه‌السلام در ایام خلافت ولید به دستور او و یا به دستور برادرش هشام بن عبدالملک مسموم و بر اثر آن در محرم سال ۹۵ قمری در مدینه منوره به شهادت رسید.

گفته شده ولید بن عبدالملک ساختمان مسجد جامع دمشق را تجدید بنا کرد و برای ساختمان آن به مدت ده سال تلاش کرد و هنگامی که ساختمان مسجد پایان یافت و به بهره‌برداری رسید، عمر ولید بن عبدالملک نیز پایان یافت. همچنین ساخت گنبد مسجدالاقصی و تجدیدبنا و توسعه مسجدالنبی صلی الله علیه و آله از آثار به جای مانده عصر او می‌باشند.

«ولید بن عبدالملک اموی» سرانجام در نیمه جمادی الثانی سال ۹۶ قمری و در ۴۳ سالگی و یا ۴۷ سالگی در دمشق وفات یافت و در بخش بیرونی باب الصغیر و به قولی در گورستان "فرادیس" به خاک سپرده شد. گفته شده که وی دارای نوزده پسر، چند دختر و چندین همسر و ام‌ولد بود.

پانویس

  1. البدایه والنهایه (ابن کثیر)، ج ۹، ص ۸۵.
  2. منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج ۲، ص ۳۹.
  3. البدایه والنهایه، ج ۱، ص ۸۴؛ تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۲۸۳.
  4. تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۲۶۵؛ التنبیه والاشراف (مسعودی)، ص ۲۷۴؛ البدایة والنهایة (ابن کثیر)، ج ۹، ص ۱۸۷.

منابع

  • مؤسسه تبیان، نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام.
  • سید تقى واردى، روزشمار تاریخ اسلام، جلد چهارم، ماه جمادی الثانی.